روزی شیخ ما در خیابان بگذشتندی.طفلی با سرعتی رعب آوری در جلوی وی ظاهر شدندی ولب به سخن باز کردندی که یا شیخ به چه دلیل جمعه آنقدر به شنبه نزدیک است ولی شنبه آنقدر از جمعه دور است؟
شیخ با نهایت دفت تامل کردندی و عاجز ماندندی و بسیار گوزپیچ شندندی و به آرامی چرخیدندی و خشتک گرفتندی و از هم دریدندی و سر به بیابان گذاشتندی...
نظرات شما عزیزان: